مناهج

نظرسنجی سنن حوزوی

مناهج
نگرش ها و دغدغه های حوزه و روحانیت

طبقه بندی موضوعی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نشان کوی دوست» ثبت شده است

📝 عشق و معرفت


🔹️ آیت‌الله آقا سیّدجمال‌الدّین گلپایگانی عارف بزرگی بودند. ایشان می‌فرمودند: در تخت‌ فولاد اصفهان جوانی را آوردند. من در حال سیر بودم، گفتند: آقا! خواهش می‌کنیم شما تلقین بخوانید.

🔹️ ایشان فرمودند: آن جوان ظاهر مذهبی داشت و خیلی از مؤمنین و متدّینین برای تشییع جنازه او آمده‌ بودند. وقتی تلقین می‌خواندم، متوجّه شدم که وقتی گفتم: «أفَهِمتَ»، گفت: «لا»، متعجّب شدم! بعد دیدم که دو سه بچّه شیطان دور بدن او در قبر می‌چرخند و می‌رقصند! از اطرافیان پرسیدم: او چطور بود؟ گفتند: مؤمن. گفتم: پدر و مادرش هم هستند. گفتند: بله، دیدم مادر او خودش را می‌زد و پدرش هم گریه می‌کرد.

🔻 پدر را کنار کشیدم و گفتم: قضیه این است. گفت: من یک نارضایتی از او داشتم. گفتم چه؟
گفت: چون او در چنین زمانی (زمان طاغوت) متدیّن بود، به مسجد و پای منبر می‌رفت و مطالعه داشت، احساس غرور او را گرفته بود و تا من یک چیزی می‌گفتم، به من می‌گفت: تو که بی‌سواد هستی!
با گفتن این مطلب چند مرتبه به شدّت دلم شکست! ایشان می‌فرمودند: به پدر آن جوان گفتم: از او راضی شو! او گفت: راضی هستم، گفتم: نه! به لسان جاری کنید که از او راضی هستید - معلوم است که گفتن، تأثیر عجیبی دارد. پدر و مادر‌ها هم توجّه کنند، به بچّه‌های‌شان بگویند که ما از شما راضی هستیم، خدا این‌گونه می‌خواهد.

🔹️ وقتی می‌خواستند لحد را بچینند، ایشان فرمودند: نچینید! مجدّد خود آقا پای خود را برهنه کردند و به درون قبر رفتند تا تلقین بخوانند. ایشان می‌فرمایند: این بار وقتی گفتم «أفَهِمتَ»، دیدم لب‌هایش به خنده باز شد و دیگر از آن‌ بچّه شیطان‌ها هم خبری نبود. بعد لحد را چیدند. من هنوز داخل قبر را می‌دیدم، دیدم وجود مقدّس اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌ابی‌طالب فرمودند: ملکان الهی! دیگر از این‌جا به بعد با من است...


📗 گزیده‌ای از کتاب دو گوهر بهشتی آیت‌الله قرهی
〰️〰️〰️〰️〰️

📌 یکی دیگر از وقایعی که آیت‌الله گلپایگانی در تخت فولاد دیدند از زبان حجت‌الاسلام حسین انصاریان:
b2n.ir/TakhtFulad

  • صادقی

عشق و معرفت

۰۶
اسفند

📝 عنایت امام رضا علیه‌السلام به مرحوم آیت‌الله بهجت قدس سره


🔹 حجت‌الاسلام‌ و‌ المسلمین شیخ علی بهجت (فرزند مرحوم آیت‌الله #بهجت ره):
روزی مرحوم آیت الله فهری (که برای سالیان متمادی نماینده امام خمینی ره و مقام معظم رهبری دام‌ظله در کشورهای مختلف عربی بود) خدمت آیت‌الله بهجت  ره رسیدند و به ایشان گفتند که بنده و شما از جوانی با هم رفیق بودیم اما من در جوانی یک سید جوان خام بودم و عقلم نمی‌رسید که چگونه باید طی طریق کنم اما شما در آن زمان با بزرگان نشستید و عقلتان رسید که باید چه کار کنید اما بنده از شما گله‌مند هستم که حق رفاقت را به جا نیاوردید و دست من را نگرفتید و اکنون هم که کار از کار گذشته چون پیر شدم و توانی برای حرکت ندارم.

🔹️ اما اکنون مهمان شما هستم و از خانه‌تان نمی‌روم تا یکی از عنایات خاصی که حضرت امام رضا علیه السلام به شما کرده است را بگویید.
 
🔹️وی با بیان اینکه مرحوم آیت الله بهجت با شنیدن این مطلب به شدت منفعل شده بود در پاسخ آیت الله فهری گفت:‌ یک مرتبه که خدمت امام رضا علیه‌السلام مشرف شده بودم؛ امام رضا علیه‌السلام ده مطلب را به من فرمود که یکی از آنها را به شما عرض می‌کنم.
 امام رضا علیه‌السلام فرمودند که «مگر امکان دارد که شخصی به ما پناه بیاورد و ما او را پناه ندهیم».

✅ بعد منزل نبود در سفر روحانی...

📗 yjc.ir/00Ow6I




  • صادقی